ابوعقبه جراح بن عبدالله حکمیجَرّاحِ بْنِ عَبْدُاللـهِ حَکَمی، ابوعُقبه (مق ۲۲ رمضان۱۱۲ق/ ۸ دسامبر ۷۳۰م)، سردار و حاکم معروف دورۀ اموی است. فهرست مندرجات۲ - مأموریتهای از جانب حجاج ۲.۱ - قتل یک خوارج ۲.۲ - جانشینی حجاج ۳ - مأموریت از جانب عمر بن عبدالعزیز ۴ - اقدامات ۴.۱ - بخشش های مالی ۴.۲ - گرفتن جزیه و خشونت ورزی ۵ - عزل ازحکومت ۶ - مقابله با اقوام خزر ۷ - مأموریتهای از جانب یزید بن عبدالملک ۷.۱ - تسلط بر باب الابواب ۷.۲ - صلح با اهالی حصین و یرغو ۷.۳ - فتح شهر بَلَنْجَر ۸ - مأموریتهای از جانب هشام ۸.۱ - فتح خزران ۹ - عاقبت جراح ۱۰ - خصلتها ۱۱ - فهرست منابع ۱۲ - پانویس ۱۳ - منبع ۱ - نسبنسب وی به بنی حَکَم بن سعد العشیره از تیرههای قبیلۀ یمانی مِذحَج میرسید و شهرت او به «حَکَمی» از این روست [۱]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۲]
محمد بن درید، الاشتقاق، ج۱، ص۷۶، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م.
[۳]
علی بن حزم، جمهرة انساب العرب، ج۱، ص۱۹۰، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۹۸۲م.
[۴]
علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷۲، ص۵۶، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
اما بنابر روایتی غیرمشهور، تیرۀ وی از بنی هَوْن قبیلۀ عدنانی خزیمه بودند و به قبایل مذحجی داخل شدند. [۵]
احمد بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۴۹، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
۲ - مأموریتهای از جانب حجاجبنابر روایتی، جراح به سبب بلندی قامت و دلیری و کفایتش مورد توجه حجاج بن یوسف ثقفی قرار گرفت [۶]
علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷۲، ص۵۷، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
و از سوی او مأموریتهای مهم نظامی یافت.۲.۱ - قتل یک خوارجظاهراً نخستین مأموریت جراح، مدتی پس از سرکوب جنبش شبیب خارجی ، در حدود سالهای ۷۷-۷۸ق پیش آمد. [۷]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۲۷۹.
وی در این مأموریت بر یکی دیگر از خوارج ، به نام ابوزیاد مرادی که در ناحیۀ بابِل شورش کرده بود، چیره شد و او را به قتل رساند [۸]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۸، ص۴۱، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۹]
احمد یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۲۸، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۹۶۹م.
۲.۲ - جانشینی حجاجدر جریان قیام ابن اشعث (ه م) نیز جراح، در سپاه حجاج از خود رشادتهایی نشان داد. [۱۰]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۳۴۶.
[۱۱]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۳۵۰.
[۱۲]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۳۵۷.
[۱۳]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۳۶۱.
این خدمات چنان مورد توجه حجاج قرار گرفت که او را مدتی طولانی به جانشینی خود بر شهری به اهمیت بصره گماشت [۱۴]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۴۳۳.
[۱۵]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۴۴۷.
[۱۶]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۴۹۱.
[۱۷]
علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷۲، ص۵۶، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۱۸]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۱۴، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
علاوه بر آن در ۹۷ق/۷۱۶م که ولایت خراسان به قلمرو حکومت یزید بن مهلب بر عراق افزوده شد، وی جراح را که در این زمان در بصره بود، به جانشینی خود بر عراق گماشت، [۱۹]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۲۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۲۰]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۸، ص۲۸۸-۲۹۰، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۲۱]
یزید مبرد، الکامل، ج۳، ص۱۱۳۴، بهکوشش زکی مبارک واحمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م.
یا بنابر روایتی دیگر، حکومت واسط را بدو سپرد. [۲۲]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۸، ص۱۱۴، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۲۳]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۲۶.
۳ - مأموریت از جانب عمر بن عبدالعزیزدر ۹۹ق عمر بن عبدالعزیز اموی ، ولایت خراسان را به جراح سپرد. [۲۴]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۲۵]
محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۴۱، بیروت، دارصادر.
[۲۶]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۵۴.
[۲۷]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۵۷.
[۲۸]
عبدالحی گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
۴ - اقداماتجراح به مرو ، تختگاه خراسان ، درآمد [۲۹]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۳۸-۲۳۹، بیروت، دارالکتب العلمیه.
و عبدالله بن معمر یَشکُری را برای ادامۀ فتوحات به ماواءالنهر گسیل داشت، [۳۰]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
ولی عمر بن عبدالعزیز که برای گسترش اسلام در اندیشۀ راهی دیگر بود، جراح را از ادامۀ فتوح برحذر داشت و از طریق مکاتبه ، فرمانروایان آن منطقه را به اسلام دعوت کرد. [۳۱]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۴۳۳، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۳۲]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
۴.۱ - بخشش های مالیاز روایتی بر میآید که بستگان و همنشینان جراح در حکومت او بر خراسان ، هریک به فراخور حال، از بخششهای هنگفت وی برخوردار میشدند؛ [۳۳]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۲۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
اما گویا شخص او از سوءاستفادههای مالی برکنار بود یا چنین وانمود میکرد؛ چنانکه گفتهاند در پایان حکومتش قرضدار بود. [۳۴]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۳۵]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۶۰.
۴.۲ - گرفتن جزیه و خشونت ورزیاز نکات قابل توجه در دورۀ حکومت جراح اینکه وی به روش برخی اسلاف ، از تازه مسلمانان نیز جزیه میستاند و چنین میپنداشت که آنان برای گریز از پرداخت جزیه به اسلام گرویدهاند [۳۶]
احمد یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۶۲، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۹۶۹م.
[۳۷]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۵۹.
[۳۸]
علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷۲، ص۵۹، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
و بر آن بود که مردم خراسان را چیزی جز تیغ و تازیانه به اصلاح نزدیک نمیکند. [۳۹]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۴۰]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۶۰.
۵ - عزل ازحکومتاین مایه از تعصبورزی وی، سرانجام بر عمر بن عبدالعزیز گران آمد، و در حالی که یک سال و ۵ ماه از حکومت جراح میگذشت، در اواخر رمضان ۱۰۰ق، او را عزل کرد. [۴۱]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۵۸.
[۴۲]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۵۹.
[۴۳]
طبری، تاریخ، ج۶، ص۵۶۰-۵۶۱.
بنابر پارهای روایتها، فعالیت نخستین گروه از داعیان دعوت ضداموی در خراسان، از زمان حکمرانی جراح آغاز شد. [۴۴]
احمد یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۶۲، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۹۶۹م.
۶ - مقابله با اقوام خزرمأموریت بعدی جراح مقابله با اقوام خزر در منطقۀ ارمنیه و اران (ه م) بود که در خلافت عمر بن عبدالعزیز پیشرویهایی کرده بودند. [۴۵]
عنایتالله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۱، تهران، ۱۳۸۰ش.
در باب فعالیتهای جراح در آن منطقه، روایتهای مورخانی مانند بلاذری و یعقوبی و طبری کوتاه یا کلی است؛ اما گزارش بلندی حاوی جزئیات هم وجود داشته که ابن اعثم آن را به تفصیل آورده، و البته به مأخذ خود اشاره نکرده است؛ گو اینکه به احتمال بسیار، وی اثری از یکی از مورخان متقدم، مانند مداینی یا واقدی را در دست داشته است. آنچه هم در کتاب تاریخ منسوب به بلعمی آمده، در واقع ترجمۀ فارسی همان روایت منقول در کتاب ابن اعثم است. از مورخان دیگر، تا آنجا که اینک میدانیم، ابن اثیر نیز همین روایت را با اندکی تلخیص و تغییر نقل کرده است. باید گفت که گزارش خلیفة بن خیاط نیز با این روایت اشتراکات بسیار دارد.۷ - مأموریتهای از جانب یزید بن عبدالملکدر ۱۰۴ق/۷۲۲م، خلیفۀ اموی یزید بن عبدالملک ، جراح را به ولایت ارمنیه برگماشت و سپاهی گران با او همراه کرد. [۴۶]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۷۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۴۷]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۸۵، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۴۸]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۴۹]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.
۷.۱ - تسلط بر باب الابواببا ورود جراح، خزرها به نواحی باب الابواب گریختند و جراح نخست چند روزی در بردعه درنگ کرد، سپس توانست با حیلهای بدون نبرد بر باب الابواب تسلط یابد. [۵۰]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۵۱]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۲۷، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۵۲]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱۱.
اندکی بعد، در نبرد بزرگی که کنار رود ارس (ه م) اتفاق افتاد، خزرها بهسختی شکست خوردند. [۵۳]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۱-۲۶۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۵۴]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۲۸، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۵۵]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱۲.
۷.۲ - صلح با اهالی حصین و یرغوجراح سپس با اهالی حصین و یرغو صلح کرد و آنان را به جایی دیگر کوچانید. [۵۶]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۵۷]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۲۸، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۵۸]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱۲.
۷.۳ - فتح شهر بَلَنْجَرشهر بَلَنْجَر نیز که اهالی آن از تجاوز قوم خزر به ستوه آمده بودند، در ربیعالاول ۱۰۴ق، با پایداری سپاهیان جراح فتح شد [۵۹]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۷۷، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۶۰]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۷۸، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۶۱]
احمد یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۵، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۹۶۹م.
[۶۲]
طبری، تاریخ، ج۷، ص۱۴-۱۵.
[۶۳]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۲، بیروت، دارالکتب العلمیه.
آنگاه جراح بر اثر هشدار حاکم بلنجر ــ که او را بر حکومت آن شهر ابقا کرده بود [۶۴]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۳۶۳، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۶۵]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۲۸-۹۲۹، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۶۶]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱۲-۱۱۳.
ــ مبنی بر تدارکات عظیم خزرها برای آغاز یورش ، [۶۷]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۳۶۳، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۶۸]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۲۸-۹۲۹، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۶۹]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱۲-۱۱۳.
زمستان را در « شَکی » درنگ کرد و از خلیفه یاری خواست. [۷۰]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۴، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۷۱]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۳۱، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۷۲]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱۳.
[۷۳]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۸۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۷۴]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۹۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۷۵]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۷۶]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۱.
۸ - مأموریتهای از جانب هشامبه روایتی، پس از مرگ یزید بن عبدالملک ، جانشین او هشام ، در ۱۰۷ق جراح را از حکومت ارمنیه عزل کرد و برادرش مَسلَمه را به جای او گمارد [۷۷]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۴۹۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
، اما در ۱۱۱ق، بار دیگر جراح را به شغل خویش باز گرداند [۷۸]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۵۰۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۷۹]
طبری، تاریخ، ج۷، ص۶۷.
در روایت ابن اعثم به عزل جراح اشارهای نشده است و بنا بر آن، هشام در نامهای به جراح، ضمن ابقای او و دستور ادامۀ نبرد با خزرها، به وی وعدۀ یاری داد. [۸۰]
طبری، تاریخ، ج۷، ص۶۷.
[۸۱]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۱۳.
۸.۱ - فتح خزرانجراح پس از خروج از شکی، به بردعه بازگشت [۸۲]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه.
و در نواحی تفلیس ، شهری از سرزمین خزران را فتح کرد [۸۳]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۵۰۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۸۴]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۰۲، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
آنگاه پس از عبور از شهرهای بیلقان و ورثان (وردان کرت) و باجروان ، در ۱۱۲ق، به اردبیل رسید و از آنجا سپاهیان خود را به نقاط گوناگون گسیل داشت [۸۵]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۶، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۸۶]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۳۱، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۸۷]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۵۰۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
، زیرا خاقان خزران ، با لشکری گران در نواحی اردبیل در آذربایجان به تاخت و تاز مشغول بود. [۸۸]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۶-۲۶۷، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۸۹]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۳۱، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
۹ - عاقبت جراحسرانجام جراح برای مقابله با خزرها که اینک اردبیل را در محاصره داشتند [۹۰]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۵۰۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
، بهرغم توصیۀ دهقانی ایرانی ، مردانشاه نام، مبنی بر پناه گرفتن در دامنۀ کوه سبلان ، در کنار روستایی به نام شهرآزاد مستقر شد. در جنگ خونینی که درگرفت، خزرها سپاه اندک جراح را از پای افکندند و خود او نیز به خاک افتاد. [۹۱]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۵۰۰، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۹۲]
خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۲، ص۵۰۴، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م.
[۹۳]
احمد بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م.
[۹۴]
احمد یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۳۷۶، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۹۶۹م.
[۹۵]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۷-۲۶۸، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۹۶]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۳۲-۹۳۳، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۹۷]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۵۹.
در برخی از روایات، از قتل جراح در نواحی بلنجر سخن به میان آمده است. [۹۸]
طبری، تاریخ، ج۷، ص۷۰.
گفتهاند که خلیفه و برخی دیگر از مسلمانان، در سوگ جراح گریستند و اشعاری در مرثیۀ او سروده شد. [۹۹]
احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۶۷-۲۶۸، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۱۰۰]
محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۹۳۲-۹۳۳، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۱۰۱]
علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷۲، ص۶۰، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۱۰۲]
ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۵۹.
[۱۰۳]
احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۱۹۰، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۱۰ - خصلتهاجراح را به دلاوری و بیباکی و زهد ستودهاند. [۱۰۴]
علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷۲، ص۵۶، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۱۰۵]
عبدالله بن قتیبه، عیون الاخبار، ج۱، ص۱۲۹، قاهره، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م.
[۱۰۶]
احمد بن عبدربه، العقد الفرید، ج۱، ص۱۷۹، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۳م.
گفتهاند کسانی از او روایت میکردند، [۱۰۷]
علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۷۲، ص۶۰، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
[۱۰۸]
احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۱۸۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
اما معلوم نیست مقصود از جراح بن عبدالله در حدیث ، همین جراح باشد. [۱۰۹]
محمد بن حبان، الثقات، ج۶، ص۱۴۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
۱۱ - فهرست منابع(۱) ابن اثیر، الکامل. (۲) احمد بن اعثم کوفی، الفتوح، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۳) محمد بن حبان، الثقات، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م. (۴) علی بن حزم، جمهرة انساب العرب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۹۸۲م. (۵) محمد بن درید، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م. (۶) محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر. (۷) احمد بن عبدربه، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۳م. (۸) علی بن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م. (۹) عبدالله بن قتیبه، عیون الاخبار، قاهره، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م. (۱۰) احمد بلاذری، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م. (۱۱) احمد بلاذری، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م. (۱۲) محمد بلعمی، تاریخنامۀ طبری، به کوشش محمد روشن، تهران، ۱۳۷۷ش. (۱۳) خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۹۶۰م. (۱۴) احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۱۵) عنایتالله رضا، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، تهران، ۱۳۸۰ش. (۱۶) طبری، تاریخ. (۱۷) عبدالحی گردیزی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش. (۱۸) یزید مبرد، الکامل، بهکوشش زکی مبارک واحمد محمد شاکر، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۶م. (۱۹) احمد یعقوبی، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، ۱۹۶۹م. ۱۲ - پانویس
۱۳ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جراح بن عبدالله حکمی»، ج۱۷، ص۶۴۷۷. |